صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




هدف از مراسم عزاداری امام حسین (ع)

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.


شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است

عزاداری برای سیدالشهدا مبتنی بر عقل و شرع می باشد . زیرا عزاداری برای امام در حقیقت تجلیل از فداکاری و پاسداشت از یک شخصیت جهانی است که همه زندگی خود و خا نواده اش را فدای دین ، فرهنگ و ظلم ستیزی نمود . تجلیل از این شخصیت در واقع تجلیل از همه خوبی ها است . عزاداری برای آن امام همام یکی از قالب های حفظ یاد و خاطره حضرت و یاران او می باشد ، افزون برآن عزاداری برای امام (ع) فواید و آثاري هم دارد که به خاطر آن به این امر تأکید شده است؛ چنانکه معصومان (ع) هم خود برای امام حسین (ع) عزا داری مي كردند و هم اين كه دیگران را به این امر سفارش می کردند. لذا بایسته است فلسفه عزاداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
آثار و فواید اجتماعی عزاداري براي امامان:
الف) محبت و دوستى:
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهل‏بیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.‏(1) دوستى لوازمى دارد و دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهم‏ترین لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است. از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهل‏بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت على(ع) در روایتى مى‏فرماید:
«یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(2) شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است.»
امام صادق(ع) نیز فرمود:
«شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(3) شیعیان ما پاره‏ايى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شده‏اند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مى‏سازد، آنان را بدحال و خوش حال مى‏گرداند.»
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مى‏کند که در ایام عزادارى اهل‏بیت (ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشامیدن، مانند افراد غم‏زده، اظهار نمایيم.
امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر آن حضرت شرفیاب شد، فرمود :
«ای پسر شبیب اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن! چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند ...؛ سپس حضرت فرمود: اگر خوش حال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی ، در حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. » (4)
ب) انسان‏سازى:
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم‏دردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل، مناقب و آرمان‏هاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مى‏دهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مى‏کند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مى‏آمیزد و در پرتو آن، انگیزه‏اى قوى در او پدیدار می گردد و هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مى‏شود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج) جامعه‏سازى:
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان‏سازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى‏شود و آدمى مى‏کوشد تا آرمان‏هاى اهل‏بیت(ع) را در جامعه حکم‏فرما کند.
به بیان دیگر، عزادارى بر اهل‏بیت(ع)، در واقع با یک واسطه، زمینه را براى حفظ آرمان‏هاى آنان و پیاده کردن آنها فراهم مى‏سازد. به همین دلیل مى‏توان گفت: یکى از حکمت‏هاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د) انتقال‏دهنده فرهنگ اصیل شیعى به نسل بعد:
کسى نمى‏تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهل‏بیت(ع) آشنا مى‏شوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجسته‏اى است تا آموزه‏هاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسل‏هاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهل‏بیت(ع) است.
هـ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت‌ها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، نهضت عاشورا به ثمر نشست.
گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده ‏اند.
برای گریه بر مصیبت‏های امام حسین(ع) ثواب‏ها و فضیلت‏های فراوان ذکر کرده و فرموده‏اند که: چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است؛ زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و سیدالشّهدا(ع) است.
اشک، دل را سیراب می‏کند، عطش روح را برطرف می‏سازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل می‏شود. به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(5) گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(6)
پی نوشت ها:
1. شورى (42)، آیه 23، هود (11)، آیه 29.
2. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى ،‏ ج10 ، ص 114، اسلاميه‏.
3. همان ، ج64، ص76 .
4. أمالي الصدوق،‏ شيخ صدوق ، ص130‏ ، اعلمى، بی تا.
5. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 124، بی نام.
6. صحیفه امام ، ج 8، ص 70 ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در چهار شنبه 19 آبان 1395


حفر چاه توسط امام ویارانش در کربلا

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

در روايات آمده است كه امام حسين(عليه السلام) و ياران در كربلا پس از محاصره شدن چاه هايي كندند و گاه در آن چاهها آب مي يافتند (تاريخ اعثم كوفي، ص 266؛ خياباني، وقايع الايام، ص 275؛بحارالانوار، ج44، ص387) و گاه آب نمي يافتند(مقتل ابي مخنف، ص 96، مي نويسد: روز عاشورا امام حسين به عباس فرمود: برادر، اهل بيت را جمع كرده چاهي بكنيد، آنها نيز چنين كردند ولي در آن آبي نيافتند)، گاهي هم وقتي آب پيدا مي شد، آب بيرون مي كشيدند ولي نيروهاي عمر بن سعد به محض اطلاع اين چاه ها را پر مي كردند. در تاريخ آمده است كه عبيدالله به عمر بن سعد نوشت: شنيده ام حسين بن علي و يارانش چاه كنده اند. نگذاريد از آب چاه استفاده كنند. (مراجعه كنيد به بحار الانوار، ج44،ص 387؛ مقتل خوارزمي، ج1،ص 244؛ الفتوح، ج 5، ص 162).
در اين كه در كربلا از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسين(ع) و يارانش با مشكل آب مواجه شدند ترديدي نيست و منابع و مآخذ تاريخي و روايي به روشني اثبات مي كند كه نيروهاي عمربن سعد مأموريت يافتند كه حسين بن علي و يارانش را در مضيقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خيمه ها بشوند و نيروهايي را در اطراف فرات مستقر كردند تا اصحاب امام حسين(ع) نتوانند از فرات آب بياورند . در غير روز عاشورا امام و يارانش به سختي آب تهيه مي كردند ولي روز عاشورا مشكل آب بسيار جدي شد و حتي امام حسين(ع) وقتي كه خود را به آب رسانيد و خواست آب بخورد ، در همان لحظه حصين بن تميم به سوي آن حضرت تير پرتاب كرد و در نتيجه نتوانست آب بخوردو امام حسين و يارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسيدند و اگر روايت و يا تاريخي بر خلاف اين باشد ، نمي توان آن را در برابر اين همه روايات كه مي گويند امام حسين و يارانش همه با لب تشنه شهيد شدند، پذيرفت. بلكه همه روايات مي گويد: امام حسين ويارانش با لب تشنه به شهادت رسيدند و اين منافات ندارد با اين مطلب كه امام حسين و يارانش در آن روز ها و حتي شب عاشورا آب تهيه كرده باشند.
البته در اين هم ترديدي نيست كه امام و ياران و خاندانش در آن روزها آب تهيه مي كردند. و چنين نبود كه در آن سه روز كسي آب نخورده باشد و اگر در آن سه روز و در آن هوايي گرم كسي سه روز اصلا آب نخورده مي ميرد و نمي تواند دوام بياورد ولي با اين حال روز عاشورا امام حسين و يارانش نتوانستند آب بخورند و همه تشنه به شهادت رسيدند.
براي مثال به برخي از مآخذ و منابع روايي و تاريخي اشاره مي كنيم:
1. امام سجاد عليه السلام فرمود: «و قد منع ابي من الماء الذي كان مطلقا للسباع و الوحوش» (بحارالانوار، ج 46، ص 109 س2) پدرم را از آبي كه براي درنده ها و حيوانات آزاد بود، منع كردند.
2. عبيدالله بن زياد به عمر بن سعد نوشت: اي عمر بن سعد ! بين امام حسين و آب حايل شو، كار را بر او سخت بگير و نگذار حتي يك قطره آب بنوشند. وقتي كه اين نامه رسيد ، عمرو بن سعد ، عمر بن حجاج را با پانصدنفر سواره مأمور كرد تا مانع برداشتن آب از فرات شوند و از هفتم ماه محرم امام حسين و يارانش ديگر نتوانستند به راحتي آب به دست بياورند. (منتهي الامال ، ج 1، ص 625، چاپ هجرت و تاريخ طبري هشت جلدي ج 4، ص 311)
3. امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام سجاد چهل سال براي پدرش امام حسين گريه كرد و هروقت براي او آب مي آوردند مي گريست و مي فرمود: پدرم را تشنه به شهادت رساندند. (بحارالانوار ، ج 45 ، ص 149، س 8)
4. وقتي كه حضرت ابوالفضل به ميدان مي رفت امام حسين فرمود: براي اين بچه ها كمي آب بياور. (همان، ص 41 ، س 13) اين مي رساند كه روز عاشورا حتي در خيمه ها براي بچه ها هم آب نبوده است.
5. علي اكبر پس از كمي جنگ به خيمه ها آمد و گفت: عطش مرا از پاي درآورده است. (همان، ص 43)
6. روز عاشورا امام حسين و ابوالفضل با هم براي آوردن آب به سوي فرات رفتند ولي نيروهاي عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بياورند (همان، ص 50، س 1).
7. امام حسين(ع) تلاش مي كرد آب به خيمه ها بياورد ولي شمر گفت: نمي گذارم آب برداري مگر اينكه كشته شوي. (همان، ص 51، س 18) اين مي فهماند كه امام روز عاشورا، تلاش مي كرد به خيمه ها آب بياورد و در خيمه ها مشكل آب وجود داشته است.
8. در روايتي آمده است كه امام حسين (ع) خود را به آب رسانيد ولي وقتي خواست بخورد ، حصين بن تميم با تير آن حضرت را مورد هدف قرار داد و نتوانست آب بخورد. (تاريخ طبري ، هشت جلدي، چاپ بيروت ، ج 4، ص 343 س 12) اين مي رساند كه دشمن مراقب بود كه آن حضرت آب نخورد تا زودتر از پاي درآيد.
9. يكي از نيروهاي عمر بن سعد گفت : اي حسين بن علي! آيا آب فرات را مي بيني به خدا سوگند نمي گذاريم يك قطره از آن بنوشي تا بميري. امام حسين دست به آسمان بلندكرد و گفت: خدايا! او را با تشنگي بكش. دعاي امام در حق او قبول شد و او تشنه شد ، از اسبش افتاد ومرد. (بحار ، ج 44، ص 317، س 9)
10. يزيد بن حصين از ياران امام حسين به نيروهاي عمر بن سعد گفت: اي مردم! اين آب فرات است ، سگها و خنزيرها از آن مي خورند و شما نمي گذاريد فرزند پيامبر از آن استفاده كند، آيا اين انسانيت است؟ گفتند: سوگند به خدا حسين بايد تشنه بميرد. (بحار ج 44، ص 318).
11. عبدالله بن حصين ازدي با صداي بلندگفت:اي حسين بن علي! آيا آب فرات را مي بيني كه همچون آسمان آبي صاف است ، به خدا سوگند يك قطره از آن خواهيد نوشيد تا از تشنگي بميريد. (بحار، ج 44، ص 389).
12. حر بن يزيد به نيروهاي عمربن سعد گفت: «...و شما امام حسين ، اصحاب ، زنان و كودكان او را از آب فرات منع كرديد در حالي كه از آن آب يهوديان ، مسيحيان ، زرتشتيان مي خورند و خوكها و سگهاي عراق در آن فرو مي روند. اي مردم! بدانيد كه تشنگي آنها را از پا درآورده است..» (تاريخ طبري، ج 4، ص 325)
در نتيجه دشمن به طور جدي مانع آوردن آب بود و آنان چون امام را در محاصره داشتند ، مي توانستند آن حضرت را از آب محروم كنند وچنين هم كردند ، توجه به اين داشته باشيم كه قصد دشمن اين بود كه امام ويارانش را بكشند و اثري هم از اين جنايت در تاريخ نماند.قلمها در دست آنها بود و هر جور مي خواستند مي كردند. حقايق را وارونه نشان مي دادند و تلاش مي كردند حادثه كربلا يك حادثه ساده قلمداد كنند بسياري از ستم هايي را كه در كربلا بر اهلبيت امام حسين(ع) رفت ننوشتند و نگفتند: جنايات بني اميه در كربلا بيش از اينهايي است كه الان در دسترس داريم.
آيت الله مطهري در حماسه حسيني آورده است كه مسأله تشنگي امام حسين(ع) از مسلمات است و يك مسأله يقيني و قطعي است (ج 2، ص 217) و با تهيه آب در شب عاشورا و غسل كردن و وضو گرفتن، اين مشكل بر طرف نشد و آنان در روز عاشورا تشنه به شهادت رسيدند.
نتيجه: هر چند امام و يارانش در روزهاي قبل از روز عاشورا آنهم به مقدار بسيار ناچيز و كم آب پيدا مي كردند ولي آنچه مسلم است اين است كه در روز عاشورا هيچ آبي در خيمه ها پيدا نمي شد و همه تشنه به شهادت رسيدند.

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, حفر چاه, امام حسین, یاران امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در سه شنبه 18 آبان 1395


فلسفه قیام امام حسین (ع)

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

چرا امام حسين قيام كرد در صورتي كه امام محمد باقر و امام صادق كه در زمان انحطاط و ضعف بني اميه بودند قيام نكردند   فلسفه قیام امام حسین (ع) چیست؟
پاسخ:
مجموعه رفتارهاى امامان (ع) در برابر حکام را مى توان در دو كليد واژه خلاصه كرد: 1. صبر، 2. قيام كه هر دو با انگيزش و تلاش براى اصلاح امت انجام مى گرفته است. با اين تفاوت كه اقدام براى قيام تنها در زمانى اتفاق مى افتاد كه احتمال پيروزى باشد و يا حداقل از نابودى اسم و رسم پيامبر) ص (جلوگيرى شود.
اما با واقع بينى در تاريخ دوره امامان (ع) امكان پيروزى بر دشمنان بسيار دور از واقعيت بود چنان كه قيام هاى متعدد علويان به شكست انجاميد. بنابراين تنها در موردى كه شدت دشمنى به اندازه اى بود كه بيم محو حتى نام پيامبر) ص (بود قيام انجام مى گرفت كه حداقل اصل اسلام به نسل هاى بعد برسد.چنين واقعه اى تنها در زمان امام حسين(ع) اتفاق افتاد كه يزيد براى ريشه كنى اصل اسلام توطئه كرد و به طور آشكار اعلام كرد لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحى نزل اما ديگر حاكمان بنى اميه و بنى عباس حداقل ظاهرى را حفظ مى كردند بنابراين امامان از روش صبر و اصلاح امت تلاش هايى داشتند كه اين مقدار تلاش نيز براى حاكمان بنى اميه و بنى عباس گران مى آمد و از طريق مسموميت، امامان(ع)را به شهادت مى رساندند. جهت آگاهى بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مى كنيم: اين مطلب را در نظر داشته باشيم كه نهضت و جنبش عباسيان در يك روز يا يك سال شكل نگرفته است بلكه پيروزى عباسيان در زمان امام صادق(ع) نتيجه سى تا پنجاه سال تلاش آنهاست و يكى از دلايل پيروزى آنان همين طول مدت مبارزات آنهاست(1)
پس از روشن شدن اين نكته، اكنون به پاسخ اين پرسش مى پردازيم كه چرا امام باقرو امام صادق علیهما السلام قيام مسلحانه نكردند ولى امام حسين (ع)دست به قيام مسلحانه زد؟

يكى از دلايل عدم قيام مسلحانه از سوى حضرت امام صادق(ع)اين است كه آن حضرت نيروى كافى براى قيام مسلحانه نداشت و اگر امام صادق(ع)قدرت نظامى داشت به طور قطع قيام مسلحانه مى كرد. در زمان حضرت امام صادق(ع) تعدادى از علويان قيام مسلحانه كردند و هيچ كدام پيروز نشدند چون قدرت نظامى كافى در اختيار نداشتند و حضرت امام صادق (ع) به اينها تذكر داده بود كه شما پيروز نخواهيد شد ولى آنان براساس محاسبات خودشان اقدام كردند و شكست خوردند. حضرت امام صادق(ع) شرايط و اوضاع آن ز مان را بهتر از ديگران تشخيص مى دادند و براى همين به قيام مسلحانه دست نزدند.

براى نمونه به يك روايت در اين زمينه اشاره مى كنيم: مأمون رقى مى گويد: در محضر سرور و مولايم امام صادق بودم كه سهل بن حسن خراسانى داخل شد، بر امام سلام كرد و نشست. سپس گفت: اى فرزند پيامبر رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستيد، چه چيزى مانع اقدام شما براى گرفتن حكومت اسلامى مى شود در حالى كه شما همين الان از پيروان خود يكصد هزار شمشيرزن مى توانى داشته باشى و آنان پيشاپيش تو شمشير مى زنند. امام صادق(ع)به آن مرد خراسانى فرمود: خدا حقت را حفظ بكند بنشين. سپس امام صادق(ع)به حنيفه گفت: اى حنيفه تنور را آتش بزن. حنيفه تنور را آتش زد و تنور يكپارچه آتش شد و اطراف تنور از شدت گرما سفيد شد. امام صادق(ع)به آن مرد خراسانى فرمود: بلند شو و خود را به تنور بينداز و در وسط آتش بنشين.

 خراسانى گفت: سرور و مولايم مرا با آتش معذب مكن و مرا از اين امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام به او فرمود: تو را از اين كار معاف كردم. در اين حال هارون مكى به محضر امام صادق رسيد و كفشش هم در دستش بود و بر امام سلام كرد. امام به هارون مكى فرمود: كفشت را به زمين بينداز و برو در داخل تنور در ميان آتش بنشين. هارون مكى كفش خود را زمين انداخت و در ميان تنور نشست.
امام شروع كرد به گفتگو با آن مرد خراسانى و از اوضاع و احوال خراسان سؤال مى كرد. پس از آن به مرد خراسانى فرمود: بلند شو و نگاه بكن و ببين در تنور چه خبر است. مرد خراسانى به تنور نگاه كرد و ديد كه هارون مكی چهار زانو در ميان آتش نشسته است. پس از آن هارون مكى از تنور بيرون آمد و بر ما سلام كرد و نشست. امام به مرد خراسانى فرمود: در خراسان چند نفر مانند اين فرد پيدا مى شوند؟ خراسانى گفت: به خدا قسم حتى يك نفر هم مانند اين فرد پيدا نمى شود. پس از آن امام صادق(ع)فرمود: ما در زمانى كه پنج نفر ياور نداريم دست به قيام مسلحانه نمى زنيم. ما بهتر از ديگران وقت خروج و قيام مسلحانه را مى دانيم(2) اين حديث مى رساند كه امام صادق) ع (براى قيام مسلحانه، نيروهاى جان بر كف و مخلص نداشت و كسى كه نيروى رزمى مخلص و فداكار ندارد نمى تواند قيام مسلحانه بكند.
 نيروهاى فداكار وجان بر كف را هم نمى توان با چند كلمه موعظه و يا ديكتاتورى به وجود آورد. اين مردم هستند كه اگر به اين مرتبه از ايمان و فهم و شعور سياسى برسند و خود را در اختيار امام قرار بدهند، در اين صورت نيروهاى جان بر كف و مخلص را تأمين مى كنند وگرنه اگر مردم مشغول زندگى متعارف و آرام خود باشند، چنين نيروهايى به وجود نمى آيد و نتيجه آن پيروزى باطل و شكست حق خواهد بود. اين تنها امام صادق(ع)نيست كه به خاطر نبودن نيروى فداكار كافى دست به قيام مسلحانه نزد بلكه امامان ديگر نيز چنين بودند. به عنوان مثال على(ع)پس از پيامبر خدا(ص)به خاطر نبودن نيروى كافى دست به قيام مسلحانه نزد با اين كه خلافت و امامت حق او بود و او از سوى خدا و پيامبر براى اين مقام نصب شده بود ولى آن حضرت پس از پيامبر دست به شمشير نبرد و علت اين امر هم اين بود كه نيروى كافى نداشت.

 على(ع)فرمود: «پس از وفات پيامبر و بى وفايى ياران، به اطراف خود نگاه كردم ياورى جز اهل بيت خودم نديدم، پس به مرگ آنان رضايت ندادم، چشم پر از خار و خاشاك را ناچار فرو بستم و با گلويى كه استخوان شكسته در آن گير كرده بود جام تلخ حوادث را نوشيدم و خشم خويش فرو بردم و بر نوشيدن جام تلخ تر از گياه حنظل شكيبايى كردم»(3) و نيز آن حضرت فرمود: «پس من رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پا خيزم يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند صبر پيشه سازم. پس از ارزيابى درست صبر را خردمندانه تر ديدم پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلويم مانده بود و با ديدگان خود مى ديدم كه ميراث مرا به غارت مى برند»(4) و نيز فرمود: «اگر حضور بيعت كنندگان نبود و ياران حجت را بر من تمام نمى كردند و اگر خداوند از علما، عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكم بارگى ستمگران و گرسنگى مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته رهايش مى ساختم و آخر خلافت را به كاسه اول سيراب مى كردم. آنگاه مى ديديد كه دنياى شما نزد من از آب بينى بزغاله اى بى ارزشتر است»(5)
 اين سخنان نشان مى دهد كه على(ع)به خاطر نبودن قدرت كافى دست به قيام مسلحانه نزد و در برابر ستمى كه بر او رفت صبر كرد. امام صادق(ع)به خاطر نبودن ياران فداكار و جان بر كف دست به شمشير نبرد ولى با اين حال امام صادق(ع)و امامان ديگر همواره در برابر خلفاى عباسى موضع گيرى مى كردند و با آنان مبارزه مى كردند. چنين نبود كه امام صادق(ع)كارى به كار خلفا نداشته باشد بلكه بر ضد آنان كارهايى مى كرد و سخنانى مى گفت وحتى عوامل خود را در اركان حكومت عباسى نفوذ مى داد تا آنان نتوانند هرگونه خواستند عمل بكنند.

براى نمونه به يك مورد اشاره مى كنيم: پس از آن كه محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن(ع)معروف به نفس زكيه و ابراهيم برادر همين محمد كشته شدند، منصور خليفه عباسى شخصى به نام شيبه بن غفال را والى مدينه كرد. وقتى شيبه به مدينه آمد روز جمعه بالاى منبر سخنرانى كرد و گفت: على بن ابى طالب وحدت مسلمانان را بر هم زد، بامؤمنان جنگيد و براى خود حكومت مى خواست. خاندان او حكومت را به او ندادند و خداوند او را از حكومت محروم كرد و با غصه از بين برد. اين سيدهايى كه قيام كردند و كشته شدند، از فرزندان او هستند و در فساد كردن و به هم ريختن اوضاع كشور اسلامى تابع او هستند. اينها بدون اين كه شايستگى داشته باشند، حكومت را مى خواهند. به خاطر همين در همه جا كشته مى شوند و به خون خود آغشته مى گردند. پس از سخنان اين والى كسى از شنوندگان جرأت پاسخگويى نيافت. در اين ميان يك نفر بلند شد و گفت: ما اهل خير و بركت هستيم اين تو و منصور است كه به هر زشتى سزاوارتريد. آنگاه رو به مردم كرد و گفت: اى مردم آيا مى دانيد در قيامت ميزان چه كسى از همه خالى تر و از همه زيان ديده تر است؟
كسى كه آخرت خود را به دنيايش بفروشد و اين كس همين والى است. والى از مسجد بيرون رفت و حرفى نزد. راوى حديث مى گويد: من از مردم پرسيدم كه اين چه كسى بود كه در برابر والى منصور چنين گفت: گفتند: امام صادق(ع)ست(6) براساس آنچه گذشت معلوم شد كه يكى از دلايلى كه موجب شد امام صادق(ع)دست به قيام مسلحانه نزند اين است كه آن حضرت نيروى كافى براى قيام مسلحانه نداشت ولى شرايط امام حسين(ع)به گونه ديگرى بود و اگر امام صادق(ع)هم در آن شرايط قرار مى گرفت مانند امام حسين(ع)عمل مى كرد و چاره اى جز آن نبود. به طور مختصر به شرايط زمان امام حسين) ع (اشاره مى كنيم: پس از آن كه امام حسن(ع)مسموم شد و به شهادت رسيد، امام حسين(ع)امام شيعيان شد.

امام حسين(ع)به مدت ده سال در زمان معاويه بن ابى سفيان به عنوان امام شيعيان زندگى كرد. در اين مدت امام حسين(ع)با معاويه مبارزه مسلحانه نكرد و مردم عراق به امام حسين(ع)نامه اى نوشتند و درخواست كردند كه معاويه را از خلافت عزل بكن و با او بيعت خود را بشكن. امام حسين(ع)سخن آنان را قبول نكرد و در جواب نامه آنان نوشت: «بين ما و معاويه معاهده اى امضاء شده است و بايد مدت آن تمام بشود» و امام حسين(ع)در جواب نامه اين نكته را هم يادآورى كرد كه پس از مرگ معاويه در اين باره فكر خواهد كرد(7) معاويه در نيمه رجب سال 60 هجرى قمرى مرد و يزيد به جاى او نشست.
یزيد نامه اى به فرماندار مدينه نوشت و در آن نامه از او خواست كه از حسين بن على(ع)بيعت بگيرد و اگر حسين بن على (ع) بيعت يزيد را نپذيرفت او را بكشد و سرش را به شام بفرستد و سرسختى يزيد به گونه اى بود كه در صدد محو اسلام و نام پيامبر(ص)بود. اينجا بود كه امام حسين(ع)قيام كردند. هر چند به شهادت برسند. اما در زمان ديگر امامان(ع)سرسختى خلفا اين گونه آشكار و بى پروا نبود.


پى‏نوشت‏:
 (1) (ر. ك: امامان شيعه و جنبش هاى مكتبى، محمد تقى مدرسى، ترجمه آژير، ص 143، چاپ سوم، 1372، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى).
 (2) (بحارالانوار، ج 47، چاپ بيروت، ص 123، ح 172، باب 27- سفينه البحار، ماده هرن- منتهى الامال، ج 2، ص 267، چاپ هجرت).
 (3) (نهج البلاغه، خطبه 26، دشتى و فيض الاسلام).
 (4) (همان، خطبه 3).
 (5) (همان).
 (6) (بحارالانوار، ج 47، ص 165، ح 5، به نقل از امالى شيخ مفيد).
 (7) (بحار، ج 44، ص 324، ح 2).

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, فلسفه قیام امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در دو شنبه 10 آبان 1395


شبهاتی حول عاشورا

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

 

آيا کساني که در مقابل حضرت امام حسين(عليه السلام) در کربلا صف آرايي کردند همه منافق، کافر و فاسق بودند و همه اهل جهنم هستند؟


پاسخ :

 پاسخ از حضرت آيت الله العظمي حسين مظاهري(دامت بركاته):

همه آنان، مسلمان نما بودند؛ لکن از هر منافق و فاسق و مشرکي بدتر بودند و به تعبير قرآن شريف از هر جنبنده پستي، پست تر بودند.

قال الله تعالي: «ان شرالدواب عندالله الصم البکم الذين لايعقلون» (22/انفال)

و از اين جهت هم مورد لعن صريح خداوند سبحان هستند.

قال الله تعالي: «اولئک الذين لعنهم الله فاصمهم و اعمي أبصارهم» (23/محمد)

و نيز از اين جهت هم، که موجب اذيت و آزار خداوند و رسول او بوده اند، مستوجب لعن و عذاب دنيوي و اخروي هستند.

قال الله تعالي: «ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و أعد لهم عذاباً مهيناً» (75/احزاب)

و اساساً کساني که در قرآن کريم مورد لعن خداوند تعالي واقع شده اند، به تصريح آيات و روايات شريفه، اهل جهنم و حتي بنابر برخي از آيات کريمه، اهل خلود در عذاب بوده و هيچ نصرت و کمکي براي آنان متصور نيست،

قال الله تعالي: «... و من يلعن الله فلن تجد له نصيراً» (52/نساء)- فأعاذنا الله منهم.

منبع: خون موعود، علي(مهرداد) آقا شريفيان و عبدالرسول 

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

آيا تعداد كشته شدگان از لشكر عمر بن سعد در تاريخ مشخص است و اين‎كه مي‎گويند: امام حسين(علیه السلام) در حادثه عاشورا 1950 نفر را به تنهايي به هلاكت رسانيدند، درست است يا خير؟


پاسخ :

 تعداد كشته‎شدگان لشكر عمر بن سعد به طور دقيق روشن نيست، ولي در مقاتل این طور است كه حبيب بن مظاهر كه از ياران امام حسين‎(ع) بود، در روز عاشورا نبرد سختي كرد و شصت و دو مرد را كشت،[1] يا زهير بن قين ـ يكي ديگر از اصحاب امام حسين(ع) ـ در روز عاشورا صد و بيست نفر را كشت تا كثير بن عبدالله شعبي و مهاجربن‏اوس او را به شهادت رساندند.[2]

نافع بن هلال نيز كه نام خود را بر تيرهايش نوشته و آن‎ها را زهرآلود كرده بود، دوازده ياسيزده نفر و دوازده پياده از لشكر عمر بن سعد را كشت تا اين كه هر دو دستش را برديدند، بازجنگيد تا كشته شد[5] و عبدالله بن عمر كلبي هفت يا هشت نفر آن‎ها را كشت، سپس اسير شد و به دستور عمر بن سعد، گردنش را زدند[6] و قره بن ابي قره غفاري شصت و هشت تن و مالك بن انس چهارده و به قولي هجده تن از آنان را كشت؛ [7] جون بن ابي مالك ـ آزاد كرده ابي‎ذر غفاري ـ بيست و پنج نفر را كشت و جنازه او را پس از ده روز يافتند كه بوي مشك از آن بلند مي‎شد[8] و انيس بن معقل اصبحي نيز بيش از بيست نفر را كشت و مؤذن امام حسين(ع) ـ حجاج بن مسروق جعفي ـ بيست و پنج نفر را كشت و به شهادت رسيد[9] و غلام تركي كه خادم امام حسين(ع) و حافظ قرآن بود، جماعتي را كه تا هفتاد نفر گفته‎اند، كشت.[10] و علي اكبر(ع) هم جمع بسياري را كشت، در روايتي يكصد و بيست مرد را كشت و در مناقب گويد، هفتاد مرد را كشت و جنگ را ادامه داد تا به دويست تن رسانيد.[11] عبدالله پسر مسلم بن عقيل در سه حمله نود و هشت مرد را كشت تا اين كه به دست عمروبن صبيح صيداوي و اسد بن مالك شهيد شد؛[12] اما خوارزمي و ابن شهرآشوب مي‎گويند: در سه حمله جماعتي را كشت[13]. عون پسر عبدالله‎بن جعفر ـ فرزند زينب كبري(س) ـ هيجده پياده را كشت[14] و پسر ديگر زينب كبري(س)، به نام محمد، ده تن را كشت[15] و عبدالرحمن بن عقيل هفده سوار را كشت[16] و جعفر بن عقيل دو مرد و طبق نقلي پانزده سوار را كشت؛[17] قاسم بن حسن نيز سي و پنج مرد را كشت[18] و حسن بن حسن(ع) در روز عاشورا در خدمت حسين(ع) جنگيد و هفده نفر را كشت.[19]

در روز عاشورا وقتي امام حسين(ع) تنها و بی یار شد، بعضي از راويان گفتند: «به خدا قسم! من شكسته بالي كه فرزند و خاندان و يارانش كشته شده باشند، دلاورتر از حسين(ع) نديدم؛ پهلوانان به او حمله مي‎بردند و او بر آن‎ها حمله مي‎كرد؛ به سي هزار لشكر كامل حمله مي‎برد و مانند ملخ از جلوي او مي‎گريختند و سپس به مركز خود برمي‎گشت و مي‎فرمود:

لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.[20]

در «اثبات الوصية» روايتي نقل شده كه در آن روز، هزار وهشتصد جنگجو به دست خود كشت. در «بحارالانوار» آمده است كه ابن شهرآشوب در مناقب آل ابي طالب گفته است‎: پياپي جنگيد تا هزار ونهصد و پنجاه نفر را، جز زخمي‎ها، به قتل رسانيد و عمر بن سعد به لشكرش فرياد زد: واي بر شما! مي‎دانيد با چه كسي مي‎جنگيد؟ اين زاده‎ي قتّال عرب است! از همه سو به او حمله كنيد، چهار هزار تيرانداز دورش را گرفتند و راه خيمه‎ها را بر او بستند.[21]

درباره‎ي اين كه چگونه يك شخص مي‎تواند اين همه از افراد دشمن را به قتل برساند، بايد گفت كه چون لشكر عمربن سعد از هيبت و عظمت و شكوه شخصيّت جنگي امام حسين(ع) در هراس بود، در برابر حمله‎هاي حضرت پا به فرار مي‎گذارند و در اين ميان بسياري از افراد بدون اين كه از حضرت بر آن‎ها ضربتي وارد آيد، زير دست و پاي اسب‎ها و فشار جمعيت از بين مي‎رفتند و اين گونه بود كه تعداد كشته‎هاي كربلا بسيار مي‎باشد.

پی نوشتها:

[1]. بحارالانوار، ج 45، ص 27.

[2]. نفس المهموم، ص 277 قم مكتبة بصيرتي، سال 1405 ق.

ـ همان، ص 271 و 277.

ـ مقتل الحسين(ع)، مقرم عد الرزاق، ص 244، چاپ پنجم، بيروت، دار الكتاب الاسلامي، 1399 ق.

[3]. وقعة الطف، ابي مخنف، تحقيق: استاد محمد هادي يوسفي غروي، ترجمه: داود سليماني، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، ص 173.

[4]. همان، ص 178.

[5]. همان، ص 159 و 160.

[6]. همان، ص 286.

[7]. همان، ص 288، مقتل الحسين(ع)، مقرم عبد الرزاق، ص 253.

[8]. همان، ص 291، مقتل الحسين(ع)، ص 252.

[9]. شيخ عباس قمي، همان مأخذ، ص 291.

[10]. همان مأخذ، ص 294.

[11]. همان مأخذ، ص 309، مقتل الحسين(ع)، ص 258، بحارالانوار، ج 45، ص 43.

[12]. همان مأخذ، ص 316.

[13]. مقتل الحسين(ع)، ص 262.

[14]. همان مأخذ، ص 317.

[15]. همان مأخذ، ص 318.

[16]. همان مأخذ، ص 319.

[17]. همان مأخذ، 319.

[18]. همان مأخذ، ص 321.

[19]. همان مأخذ، ص 328.

[20]. اللهوف، ص 105، تاريخ طبري، ج 6، ص 259، بحارالانوار، ج 45، ص 50.

[21]. بحارالانوار، ج 45، ص 50، مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 110.

منبع: نهضت عاشورا (تحريف‌ها و شبهه‌ها)، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ي علميه (1381)

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در یک شنبه 9 آبان 1395


اهمیت عزاداری برای امام حسین (ع)

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

 منطق قرآن این است که خداوند نمی خواهد هیچ ستمی در دنیا پنهان بماند. از این رو، خداوند به بندگان خود اجازه می دهد با افشاگری، ستم کار را رسوا کنند. خداوند نمی خواهد آه هیچ مظلومی در سینه اش خفه شود، بلکه می خواهد همه از مظلومیت او آگاه گردند و برای خشکاندن ریشه ستم و فساد به پا خیزند. این آیه به طور آشکار و مستقیم بر مشروعیت آیین عزاداری دلالت دارد.

خداوند می فرماید: «وَ مَن یُعَظِّم شَعائِرَ فَانَّها مِن تَقوَی القُلُوب؛ به یقین هر کس شعایر خدا را پاس دارد و بزرگ شمارد، کار او از پرهیزگاری است».

این آیه، همگان را به بزرگداشت شعایر الهی تشویق می کند. در مصداق شعایر، اختلاف نظر وجود دارد. گروهی، آن را شامل مناسک و اعمال حج می دانند و مصداق آن را در قربانی یا جایگاه مناسک حج خلاصه می کنند. در مقابل، گروهی دیگر آن را به معنای نشانه های دین و پیروی پروردگار می دانند که این سخن با برخی روایات نیز هماهنگی دارد.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
برخی فقها و مفسران عقیده دارند که این آیه دلالت بر عموم و شمول دارد. چنان چه این نظر پذیرفته شود تعظیم همه شعایر اگر واجب نباشد استحباب و رجحان دارد؛ زیرا شعایر منسوب به خداوند بزرگ است.

بنابراین، کاری که به گونه ای یاد خداوند را به همراه داشته باشد، در شمار شعایر الهی است و بزرگداشت آن به پرهیزگاری خواهد انجامید. در این صورت برپایی مجالس عزا برای کسانی که جان خویش را در راه خدا از دست داده اند از شعایر الهی است؛ زیرا انسان را به یاد خدا می اندازد و به هم نوایی اجتماعی با جنبش آن شهیدان می انجامد. هم نوایی با فریاد جان باختگان راه حق، شرکت در حماسه آنان و زنده داشتن نام و یاد ایشان است که خشنودی خداوند را در پی دارد.

هم چنین آیات دیگری وجود دارد که پیشینه عزاداری را بیان می کند. برای نمونه، در سوره یوسف، از عزاداری و اندوه یعقوب در فراق یوسف، سخن به میان آمده است. در این سوره می خوانیم:

«وَابْیَضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الحُزنِ؛ و چشمانش از شدت اندوه سفید شد».

در این آیه، گریستن بر فراق عزیزان از دست داده، پذیرفته شده است.

بنابراین قرآن، این سنت را تأیید می کند و آن را در شمار پاس داشت شعایر الهی می داند. و پرداختن به آن، مایه خشنودی خداوند است.

ضرورت عزاداری از دیدگاه روایات

در عرصه روایات، رویکرد ویژه ای در بحث عزاداری به چشم می خورد که آن را امری مستحب و پرفضیلت بر شمرده و برای آن اهمیت فراوانی قائل شده است.

در اینجا برخی روایات را می آوریم که در چهارچوب عزاداری و گریستن آمده است:

1. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا(علیهاالسلام) فرمود: در روز قیامت هر چشمی گریان است مگر آن چشمی که بر حسین گریسته. چنین فردی همیشه خندان خواهد بود و به نعمت های بهشتی بشارت داده می شود.

2. حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به «ابن شبیب» می فرماید: ای پسر شبیب! محرم، ماهی است که مردم در دوران جاهلیت ستم و قتل را در آن حرام می دانستند، ولی گروهی از مسلمانان، این حرمت را نشناختند، فرزند پیامبر را به قتل رساندند و زنان و فرزندانش را به اسارت بردند. اگر خواستی بر کسی بگریی، برای حسین بن علی گریه کن؛ زیرا او را مانند گوسفند ذبح کردند. هم چنین هیجده تن از اهل بیت او را که در روی زمین، کسی شبیه آنان نبود، به شهادت رسانیدند. این مصیبت چنان بزرگ است که آسمان ها و زمین در شهادتش گریسته اند. روز عاشورا، چشم های ما را خون بار کرد، دل های ما را سوزاند، اشک ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد. سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا بر جای گذاشت پس بایستی گریه کنندگان بر کسی مانند حسین گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین، گناهان انسان را می ریزد و انسان را پاک می کند.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
3. امام رضا(علیه السلام) در حدیث دیگری فرموده است: هر کس مصایبی را که بر ما روا داشته اند به یاد آورد و بر آن بگرید، در قیامت همراه با ما خواهد بود. هرکس به یاد مصایب ما بگرید و دیگران را بگریاند در روزی که همه چشم ها گریان است، چشمان او گریان نخواهد بود. هم چنین هر کس در جلسه ای بنشیند که در آن مجلس، امر ما برپا داشته می شود، در روزی که دل ها می میرد دل او زنده می شود.

4. امام صادق(علیه السلام) به فرزند بزرگوارشان فرمود: فرزندم! 10 سال در ایام حج در سرزمین منی با وقف اموال و دارایی ام، مجلس عزا برای من برپا دار تا گریه کنندگان برای من بگریند.

5. هم چنین امام صادق(علیه السلام) به «عبدالله بن حمّاد» فرمود: به من خبر رسیده است که گروه ها و دسته هایی از پیرامون کوفه و جاهای دیگر و گروهی از زنان در نیمه شعبان، به آرام گاه جدم، حسین بن علی می روند و بر او نوحه سرایی می کنند و قرآن می خوانند. همچنین گروهی به بیان داستان شهادت و بعضی دیگر نیز به مرثیه سرایی می پردازند آیا چنین است؟

حمّاد پاسخ داد: آری، من خود شاهد چنین مجلسی بوده ام.

حضرت فرمود: خدای را سپاس که گروهی از مردم را علاقه مند قرار داد تا به مدح و ستایش ما بپردازند و برای ما عزاداری کنند. دشمنانِ ما را مورد اعتراض و طعن قرار می دهند و کارهای زشت آن ستم کاران را آشکار می سازند.

6. امام صادق(علیه السلام) در جایی دیگر به «مسمّع» فرمود: ای مسمع! تو که اهل عراق هستی آیا قبر جدم حسین را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر؛ زیرا من اهل بصره هستم و در همسایگی ما یکی از هواداران خلیفه زندگی می کند که پیرو هوا و هوس نفسانی اوست. هم چنین دشمنان ما از ناصبی و جز آن فراوان هستند. ترس آن دارم که به خلیفه اطلاع دهند و جان من در خطر افتد. امام فرمود: آیا مصایب کربلا را به یاد نمی آوری؟ عرض کردم: چرا به یاد می آورم. فرمود: آیا شیون و ناراحتی نمی کنی؟ گفتم: چرا، به خدا سوگند! گریه می کنم. حضرت فرمود: خدا گریه ات را بپذیرد! آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی می کنند و تو از کسانی هستی که در شادی ما شاد و در اندوه ما، اندوهناک اند.

سپس فرمود: سپاس خدایی را که ما اهل بیت را به رحمت ویژه اش نواخت و بر دیگران برتری بخشید. ای مسمع! از زمان کشته شدن امیر مؤمنان علی زمین و زمان می گرید و گریه فرشتگان هنوز ادامه دارد.

بی تردید، این سخنان، نشان دهنده جایگاه والای گریستن بر شهیدان کربلا و مصایب اهل بیت(علیهم السلام)است. البته این گونه عزاداری به زمان و مکان ویژه ای محدود نمی گردد، بلکه امامان معصوم(علیهم السلام)هماره پیروان خود را به زنده نگه داشتن این سنت پسندیده، در هر شرایطی سفارش کرده اند تا فرهنگ مبارزه با ستم گران و یاد و خاطره جانبازی و رشادت همه شهیدان اسلام جاوید بماند.

ضرورت عزاداری از دیدگاه امام خمینی (ره)

بی شک انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و درخشش جوانان مسلمان این مرز و بوم در عرصه نبرد و شهادت، یکی از برجسته ترین پی آمدهای نهضت خون رنگ عاشورا است. حضرت امام خمینی (ره)؛ بنیان گذار انقلاب اسلامی با آگاهی از نقش سرنوشت ساز فرهنگ عاشورا در بافت اجتماعی مردم ایران، شور حسینی را در دل ها به تلاطم درآورد. ایشان توانست انقلاب اسلامی را با تکیه بر همین زلال معرفت، به پیروزی برساند. از این رو خود می فرمود: انقلاب اسلامی ایران پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن بود.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
ایشان با الگوسازی مناسب و بجا از این نهضت خونین، بر ضد مفاسد اجتماعی دوران ستم شاهی شورید و نهضت مردمی خویش را با حرکت جاوید عاشورا پیوند زد. آن رهبر خستگی ناپذیر می فرمود:

سیدالشهدا وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی، جائری، در بین مردم دارد حکومت می کند، تصریح می کند حضرت که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند، ظلم دارد به مردم می کند، باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند. هر قدر که می تواند با چند نفر، با چندین نفر که در مقابل آن لشگر هیچ نبود. لکن تکلیف بود آن جا که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا این که این امت را اصلاح کند، تا این که این عَلم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد... همه چیزهای خودش را داد برای اسلام. مگر ما، خون ما رنگین تر از خون سیدالشهداست؟ چرا بترسیم از این که خون بدهیم یا این که جان بدهیم.

باری، خمینی بزرگ، شور حسینی به دل ها بخشید تا مردم از تکلیف خود در برابر جامعه و مبارزه با طاغوت آگاه گردند. ایشان با سرلوحه قرار دادن منطق عاشورایی، مردم را به رویارویی با طاغوت فرا خواند:

[محرم] ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغِ باطله بر جبهه ستم کاران و حکومت های شیطانی زد. ماهی که به نسل ها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سرنیزه را آموخت... ماهی که باید مشت گره کرده آزادی خواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانک ها و مسلسل ها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نماید.

حضرت امام خمینی (ره) با پیوند دادن دل ها به یکدیگر، مردم را بر محور وحدت بخش عاشورا، گرد آورد. ایشان موج فزاینده احساسات انقلابی جامعه را با یادکرد شهیدان نهضت خونین کربلا و برپایی مجلس های سوگواری جهت بخشید و با این پشتوانه بزرگ روحی، آنان را به میدان مبارزه کشانید تا حسینی بودن و حسینی رفتن را در صحنه کارزار نشان دهد.

ضرورت عزاداری از دیدگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری نیز با نگرشی ژرف به حادثه کربلا و عینیت بخشیدن به نقش و رسالت افراد، چهره واقعی آنان را به تصویر کشیده و با نمونه سازی جامعه کنونی کوشیده است جنبه های گونان و شکوهمند واقعه عاشورا را بازگو کند. ایشان با اشاره به این نکته که تاریخ قابل تکرار است، بر افزایش آگاهی و بینش تاریخی ـ اجتماعی قشرهای گوناگون جامعه به ویژه خواص تأکید می کند.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
مقام معظم رهبری با نگرشی جامعه شناختی به مسئله عاشورا؛ فداکاری و شهادت طلبی را در این واقعه، علت تامّه این جنبش می داند و آن را در مقایسه با سایر نهضت های اسلامی پیش و پس از آن، قیامی منحصر به فرد معرفی می کند. به نظر ایشان، فداکاری یاران اباعبدالله(علیه السلام) سبب شد، عاشورا نه تنها در تاریخ اسلام، بلکه در تاریخ بشریت، به الگویی جاودانه تبدیل شود.

مقام معظم رهبری می فرماید:
مسأله عاشورا یک مسأله تمام نشدنی و همیشگی است. چرا این حادثه در تاریخ اسلام این قدر تأثیرات بزرگی داشته است؟ به نظر بنده، مسأله عاشورا از این جهت، کمال اهمیت را دارد که فداکاری و از خودگذشتگی که در این قضیه انجام گرفت، یک فداکاری و از خودگذشتگی استثنایی بود.

ضرورت عزاداری از دیدگاه اهل سنت

آن چه از کتاب های معتبر اهل سنت برداشت می شود، مباح دانستن عزاداری و گریستن بدون فریاد است. دانشمندان اهل سنت در باره فریاد زدن در گریه اختلاف نظر دارند. پیروان «شافعی» و «احمد حنبل» این کار را مباح می دانند، ولی پیروان «مالکی» و «ابو حنیفه» این گونه گریه و عزاداری را جایز نمی دانند.

«عبدالرحمن جزایری» در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» می نویسد:
از دید مالکیه و حنفیه، گریه صدادار و همراه با فریاد زدن حرام است، اما از نظر شافعیه و حنبلیه، این عمل مباح و روا است، چنان که اشک ریختن و گریه بدون بی تابی و فریاد به اتفاق جمیع علمای اهل سنت مباح است.

یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت در این باره می نویسد:
اگر گریه برای دلسوزی بر میت و ترس از عذاب خداوند باشد، کراهت ندارد، اما اگر برای جزع و تسلیم نشدن در برابر قضای الهی باشد مکروه و یا حرام است. این حکم در صورتی است که گریه با صدا باشد، اما بدون صدا هیچ اشکالی ندارد. از روایات چنین به دست می آید که گریه پیش از مرگ جایز است، چنان که پس از مرگ نیز چنین است؛ زیرا پیامبر نزد قبر یکی از دختران شان گریه کردند و هم چنین در زیارت قبر مادر بزرگوارشان، آمنه همراه اصحاب گریستند.

البته در دیگر کتاب های اهل سنت مانند: «فتاوی الهندیة» و «فتاوی الغیاثیة» نیز مطالبی مشابه آمده است که از آن ها چشم می پوشیم.
 منطق قرآن این است که خداوند نمی خواهد هیچ ستمی در دنیا پنهان بماند. از این رو، خداوند به بندگان خود اجازه می دهد با افشاگری، ستم کار را رسوا کنند. خداوند نمی خواهد آه هیچ مظلومی در سینه اش خفه شود، بلکه می خواهد همه از مظلومیت او آگاه گردند و برای خشکاندن ریشه ستم و فساد به پا خیزند. این آیه به طور آشکار و مستقیم بر مشروعیت آیین عزاداری دلالت دارد.

خداوند می فرماید: «وَ مَن یُعَظِّم شَعائِرَ فَانَّها مِن تَقوَی القُلُوب؛ به یقین هر کس شعایر خدا را پاس دارد و بزرگ شمارد، کار او از پرهیزگاری است».

این آیه، همگان را به بزرگداشت شعایر الهی تشویق می کند. در مصداق شعایر، اختلاف نظر وجود دارد. گروهی، آن را شامل مناسک و اعمال حج می دانند و مصداق آن را در قربانی یا جایگاه مناسک حج خلاصه می کنند. در مقابل، گروهی دیگر آن را به معنای نشانه های دین و پیروی پروردگار می دانند که این سخن با برخی روایات نیز هماهنگی دارد.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
برخی فقها و مفسران عقیده دارند که این آیه دلالت بر عموم و شمول دارد. چنان چه این نظر پذیرفته شود تعظیم همه شعایر اگر واجب نباشد استحباب و رجحان دارد؛ زیرا شعایر منسوب به خداوند بزرگ است.

بنابراین، کاری که به گونه ای یاد خداوند را به همراه داشته باشد، در شمار شعایر الهی است و بزرگداشت آن به پرهیزگاری خواهد انجامید. در این صورت برپایی مجالس عزا برای کسانی که جان خویش را در راه خدا از دست داده اند از شعایر الهی است؛ زیرا انسان را به یاد خدا می اندازد و به هم نوایی اجتماعی با جنبش آن شهیدان می انجامد. هم نوایی با فریاد جان باختگان راه حق، شرکت در حماسه آنان و زنده داشتن نام و یاد ایشان است که خشنودی خداوند را در پی دارد.

هم چنین آیات دیگری وجود دارد که پیشینه عزاداری را بیان می کند. برای نمونه، در سوره یوسف، از عزاداری و اندوه یعقوب در فراق یوسف، سخن به میان آمده است. در این سوره می خوانیم:

«وَابْیَضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الحُزنِ؛ و چشمانش از شدت اندوه سفید شد».

در این آیه، گریستن بر فراق عزیزان از دست داده، پذیرفته شده است.

بنابراین قرآن، این سنت را تأیید می کند و آن را در شمار پاس داشت شعایر الهی می داند. و پرداختن به آن، مایه خشنودی خداوند است.

ضرورت عزاداری از دیدگاه روایات

در عرصه روایات، رویکرد ویژه ای در بحث عزاداری به چشم می خورد که آن را امری مستحب و پرفضیلت بر شمرده و برای آن اهمیت فراوانی قائل شده است.

در اینجا برخی روایات را می آوریم که در چهارچوب عزاداری و گریستن آمده است:

1. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا(علیهاالسلام) فرمود: در روز قیامت هر چشمی گریان است مگر آن چشمی که بر حسین گریسته. چنین فردی همیشه خندان خواهد بود و به نعمت های بهشتی بشارت داده می شود.

2. حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به «ابن شبیب» می فرماید: ای پسر شبیب! محرم، ماهی است که مردم در دوران جاهلیت ستم و قتل را در آن حرام می دانستند، ولی گروهی از مسلمانان، این حرمت را نشناختند، فرزند پیامبر را به قتل رساندند و زنان و فرزندانش را به اسارت بردند. اگر خواستی بر کسی بگریی، برای حسین بن علی گریه کن؛ زیرا او را مانند گوسفند ذبح کردند. هم چنین هیجده تن از اهل بیت او را که در روی زمین، کسی شبیه آنان نبود، به شهادت رسانیدند. این مصیبت چنان بزرگ است که آسمان ها و زمین در شهادتش گریسته اند. روز عاشورا، چشم های ما را خون بار کرد، دل های ما را سوزاند، اشک ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد. سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا بر جای گذاشت پس بایستی گریه کنندگان بر کسی مانند حسین گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین، گناهان انسان را می ریزد و انسان را پاک می کند.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
3. امام رضا(علیه السلام) در حدیث دیگری فرموده است: هر کس مصایبی را که بر ما روا داشته اند به یاد آورد و بر آن بگرید، در قیامت همراه با ما خواهد بود. هرکس به یاد مصایب ما بگرید و دیگران را بگریاند در روزی که همه چشم ها گریان است، چشمان او گریان نخواهد بود. هم چنین هر کس در جلسه ای بنشیند که در آن مجلس، امر ما برپا داشته می شود، در روزی که دل ها می میرد دل او زنده می شود.

4. امام صادق(علیه السلام) به فرزند بزرگوارشان فرمود: فرزندم! 10 سال در ایام حج در سرزمین منی با وقف اموال و دارایی ام، مجلس عزا برای من برپا دار تا گریه کنندگان برای من بگریند.

5. هم چنین امام صادق(علیه السلام) به «عبدالله بن حمّاد» فرمود: به من خبر رسیده است که گروه ها و دسته هایی از پیرامون کوفه و جاهای دیگر و گروهی از زنان در نیمه شعبان، به آرام گاه جدم، حسین بن علی می روند و بر او نوحه سرایی می کنند و قرآن می خوانند. همچنین گروهی به بیان داستان شهادت و بعضی دیگر نیز به مرثیه سرایی می پردازند آیا چنین است؟

حمّاد پاسخ داد: آری، من خود شاهد چنین مجلسی بوده ام.

حضرت فرمود: خدای را سپاس که گروهی از مردم را علاقه مند قرار داد تا به مدح و ستایش ما بپردازند و برای ما عزاداری کنند. دشمنانِ ما را مورد اعتراض و طعن قرار می دهند و کارهای زشت آن ستم کاران را آشکار می سازند.

6. امام صادق(علیه السلام) در جایی دیگر به «مسمّع» فرمود: ای مسمع! تو که اهل عراق هستی آیا قبر جدم حسین را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر؛ زیرا من اهل بصره هستم و در همسایگی ما یکی از هواداران خلیفه زندگی می کند که پیرو هوا و هوس نفسانی اوست. هم چنین دشمنان ما از ناصبی و جز آن فراوان هستند. ترس آن دارم که به خلیفه اطلاع دهند و جان من در خطر افتد. امام فرمود: آیا مصایب کربلا را به یاد نمی آوری؟ عرض کردم: چرا به یاد می آورم. فرمود: آیا شیون و ناراحتی نمی کنی؟ گفتم: چرا، به خدا سوگند! گریه می کنم. حضرت فرمود: خدا گریه ات را بپذیرد! آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی می کنند و تو از کسانی هستی که در شادی ما شاد و در اندوه ما، اندوهناک اند.

سپس فرمود: سپاس خدایی را که ما اهل بیت را به رحمت ویژه اش نواخت و بر دیگران برتری بخشید. ای مسمع! از زمان کشته شدن امیر مؤمنان علی زمین و زمان می گرید و گریه فرشتگان هنوز ادامه دارد.

بی تردید، این سخنان، نشان دهنده جایگاه والای گریستن بر شهیدان کربلا و مصایب اهل بیت(علیهم السلام)است. البته این گونه عزاداری به زمان و مکان ویژه ای محدود نمی گردد، بلکه امامان معصوم(علیهم السلام)هماره پیروان خود را به زنده نگه داشتن این سنت پسندیده، در هر شرایطی سفارش کرده اند تا فرهنگ مبارزه با ستم گران و یاد و خاطره جانبازی و رشادت همه شهیدان اسلام جاوید بماند.

ضرورت عزاداری از دیدگاه امام خمینی (ره)

بی شک انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و درخشش جوانان مسلمان این مرز و بوم در عرصه نبرد و شهادت، یکی از برجسته ترین پی آمدهای نهضت خون رنگ عاشورا است. حضرت امام خمینی (ره)؛ بنیان گذار انقلاب اسلامی با آگاهی از نقش سرنوشت ساز فرهنگ عاشورا در بافت اجتماعی مردم ایران، شور حسینی را در دل ها به تلاطم درآورد. ایشان توانست انقلاب اسلامی را با تکیه بر همین زلال معرفت، به پیروزی برساند. از این رو خود می فرمود: انقلاب اسلامی ایران پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن بود.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
ایشان با الگوسازی مناسب و بجا از این نهضت خونین، بر ضد مفاسد اجتماعی دوران ستم شاهی شورید و نهضت مردمی خویش را با حرکت جاوید عاشورا پیوند زد. آن رهبر خستگی ناپذیر می فرمود:

سیدالشهدا وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی، جائری، در بین مردم دارد حکومت می کند، تصریح می کند حضرت که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند، ظلم دارد به مردم می کند، باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند. هر قدر که می تواند با چند نفر، با چندین نفر که در مقابل آن لشگر هیچ نبود. لکن تکلیف بود آن جا که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا این که این امت را اصلاح کند، تا این که این عَلم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد... همه چیزهای خودش را داد برای اسلام. مگر ما، خون ما رنگین تر از خون سیدالشهداست؟ چرا بترسیم از این که خون بدهیم یا این که جان بدهیم.

باری، خمینی بزرگ، شور حسینی به دل ها بخشید تا مردم از تکلیف خود در برابر جامعه و مبارزه با طاغوت آگاه گردند. ایشان با سرلوحه قرار دادن منطق عاشورایی، مردم را به رویارویی با طاغوت فرا خواند:

[محرم] ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغِ باطله بر جبهه ستم کاران و حکومت های شیطانی زد. ماهی که به نسل ها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سرنیزه را آموخت... ماهی که باید مشت گره کرده آزادی خواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانک ها و مسلسل ها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نماید.

حضرت امام خمینی (ره) با پیوند دادن دل ها به یکدیگر، مردم را بر محور وحدت بخش عاشورا، گرد آورد. ایشان موج فزاینده احساسات انقلابی جامعه را با یادکرد شهیدان نهضت خونین کربلا و برپایی مجلس های سوگواری جهت بخشید و با این پشتوانه بزرگ روحی، آنان را به میدان مبارزه کشانید تا حسینی بودن و حسینی رفتن را در صحنه کارزار نشان دهد.

ضرورت عزاداری از دیدگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری نیز با نگرشی عمیق و ژرف به حادثه کربلا و عینیت بخشیدن به نقش و رسالت افراد، چهره واقعی آنان را به تصویر کشیده و با نمونه سازی جامعه کنونی کوشیده است جنبه های گونان و شکوهمند واقعه عاشورا را بازگو کند. ایشان با اشاره به این نکته که تاریخ قابل تکرار است، بر افزایش آگاهی و بینش تاریخی ـ اجتماعی قشرهای گوناگون جامعه به ویژه خواص تأکید می کند.
ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع)
مقام معظم رهبری با نگرشی جامعه شناختی به مسئله عاشورا؛ فداکاری و شهادت طلبی را در این واقعه، علت تامّه این جنبش می داند و آن را در مقایسه با سایر نهضت های اسلامی پیش و پس از آن، قیامی منحصر به فرد معرفی می کند. به نظر ایشان، فداکاری یاران اباعبدالله(علیه السلام) سبب شد، عاشورا نه تنها در تاریخ اسلام، بلکه در تاریخ بشریت، به الگویی جاودانه تبدیل شود.

مقام معظم رهبری می فرماید:
مسأله عاشورا یک مسأله تمام نشدنی و همیشگی است. چرا این حادثه در تاریخ اسلام این قدر تأثیرات بزرگی داشته است؟ به نظر بنده، مسأله عاشورا از این جهت، کمال اهمیت را دارد که فداکاری و از خودگذشتگی که در این قضیه انجام گرفت، یک فداکاری و از خودگذشتگی استثنایی بود.

ضرورت عزاداری از منظر اهل سنت

آن چه از کتاب های معتبر سنی برداشت می شود، مباح دانستن عزاداری و گریستن بدون فریاد است. دانشمندان اهل سنت در باره فریاد زدن در گریه اختلاف نظر دارند. پیروان «شافعی» و «احمد حنبل» این کار را مباح می دانند، ولی پیروان «مالکی» و «ابو حنیفه» این گونه گریه و عزاداری را جایز نمی دانند.

«عبدالرحمن جزایری» در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه»  خودمی نویسد:
از دید مالکیه و حنفیه، گریه صدادار و همراه با فریاد زدن حرام است، اما از نظر شافعیه و حنبلیه، این عمل مباح و روا است، چنان که اشک ریختن و گریه بدون بی تابی و فریاد به اتفاق جمیع علمای اهل سنت مباح است.

یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت در این باره می نویسد:
اگر گریه برای دلسوزی بر میت و ترس از عذاب خداوند باشد، کراهت ندارد، اما اگر برای جزع و تسلیم نشدن در برابر قضای الهی باشد مکروه و یا حرام است. این حکم در صورتی است که گریه با صدا باشد، اما بدون صدا هیچ اشکالی ندارد. از روایات چنین به دست می آید که گریه پیش از مرگ جایز است، چنان که پس از مرگ نیز چنین است؛ زیرا پیامبر نزد قبر یکی از دختران شان گریه کردند و هم چنین در زیارت قبر مادر بزرگوارشان، آمنه همراه اصحاب گریستند.

البته در دیگر کتاب های اهل سنت مانند: «فتاوی الهندیة» و «فتاوی الغیاثیة» نیز مطالبی مشابه آمده است که از آن ها چشم می پوشیم.

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در دو شنبه 26 مهر 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 203 صفحه بعد





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |